فهرست۱ تجزیه۲ ترکیب الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ تجزیه «ال» براى استغراق و تعریف جنس است، «حمد» مصدر ثلاثى مجرّد «لام» حرف جرّ و براى اختصاص است، مانند لام جرّ در جمله، «الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ»* کلمه «اللّه» گفته شد که علم است، «ربّ» صفت مشبّه است ال یا الف و لام عهد خارجى است که آن را […]
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
«ال» براى استغراق و تعریف جنس است، «حمد» مصدر ثلاثى مجرّد «لام» حرف جرّ و براى اختصاص است، مانند لام جرّ در جمله، «الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ»* کلمه «اللّه» گفته شد که علم است، «ربّ» صفت مشبّه است ال یا الف و لام عهد خارجى است که آن را عهد ذهنى هم مى نامند، یا تعریف استغراق جنس است، «العالمین» در اینجا به معناى ما سوى اللّه است و در لفظ آن اختلاف است که جمع «عالم» است یا ملحق به جمع.
ترکیب
الحمد؛ مبتدا؛ للّه جار و مجرور و متعلّق به عامل مقدّر خبر آن. ربّ نعت است از براى اللّه العالمین مضاف الیه است براى ربّ. و ربّ اگر مصدر باشد به واسطه اضافهاش به العالمین، کسب تعریف کرده بدل مطابق مىشود براى لفظ اللّه و اگر صفت مشبهه باشد، نعت براى لفظ اللّه است از اینرو مجرور است، و اینکه در کتب ابتدایى ادبى مرقوم است که اضافه، صفت مشبّه لفظیّه است و با اضافه شدن به معرفه کسب تعریف نمىکند این در صورتى است که در واقع و نفس الامر، اضافه به مرفوع یعنى به فاعل در معناى خود گردد، مانند طاهر القلب، جمیل الظاهر و حسن الوجه که در اصل طاهر قلبه، جمیل ظاهره و حسن وجهه هستند و لفظ؛ عالمین فاعل و مرفوع براى ربّ نبوده و نیست؛ چون فاعل ربّ در این آیه ضمیر مستتر است و به اللّه برمىگردد و عالمین فاعل و مرفوع براى ربّ نبوده و نیست از این رو اضافه ربّ به او اضافه لفظیه نبوده و نیست، بلکه اضافه، او به سوى عالمین، معنویّه است و یا اینکه لفظ ربّ، اسم فاعل و مخفّف (رابّ) است به حذف الف (علامت فاعل) مانند «برّ» که مخفّف بارّ است که در این صورت، باز صفت است براى لفظ اللّه و گفتیم به واسطه اضافه شدن به لفظ اللّه، کسب تعریف مىکند، براى اینکه اسم فاعل و اسم مفعول، اگر به معناى ماضى یا براى ثبوت و استمرار باشند، باز اضافه آنها معنویّه است، از این رو در صورت اضافه شدنشان به سوى معرفه، معرفه مىشوند؛ چنان که الفاظ مالک، فاطر، غافر، جاعل در آیات ذیل به حکم قانون بالا، هر یک به اضافه شدن به معرفه، کسب تعریف نموده و هریک، صفت براى لفظ اللّه قرار گرفتهاند، مانند: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَهِ رُسُلًا غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ. سیبویه در مررت بعبد اللّه ضاربک و مررت بزید صاحبک و مررت بعمر شبیهک، گفته: صفات ضارب، صاحب و شبیه، پس از قصد ثبوت و استمرار، با اضافه شدن به معرفه، کسب تعریف کردهاند، از این رو به حکم اینکه موصوفاتشان مجرورند، همگى به جرّ خوانده مى شوند، تا صفات براى معارف ما قبلشان باشند، چون اضافه به فاعل نشده اند.
[su_tabs active=”7″ mobile=”scroll”][su_tabs active=”7″ vertical=”yes”][su_tab title=”Tab name” disabled=”no” anchor=”” url=”” target=”blank” class=””]تفسیر المیزان[/su_tab] [su_tab title=”Tab name” disabled=”no” anchor=”” url=”” target=”blank” class=””]تفسیر نمونه[/su_tab] [su_tab title=”Tab name” disabled=”no” anchor=”” url=”” target=”blank” class=””]Tab content[/su_tab][/su_tabs][/su_tabs]
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.