فصل 1 فعل صناعي
فعل صناعي يا منحوت فعلي است که از اسم جامد غير مصدر و يا از جمله اسميه يا فعليه بر وزن يکي از افعال ساخته مي‏شود. در قسم اول که از اسم جامد غير مصدر ساخته مي‏شود شرط است که حاوي جميع حروف اصلي اسم باشد و غالبا بر وزن يکي از ابواب مزيد فيه ثلاثي يا رباعي مي‏آيد. مانند: اصبح (صبح کرد)، امسي (داخل شب شد)، قشره (پوستش را کند)، تبني زيدا (زيد را به فرزندي گرفت)، اغد البعير (شتر، غده درآورد)، اقفر البلد (شهر ويران شد)، درعه (به او زره پوشانيد)، اَدرَعَ و اِدَّرَعَ (زره پوشيد)، درع الفرس (اسب سرش سياه و سايراعضايش سفيد شد)، سافه و تسيفه (او را با شمشير زد)، سايفوا و تسايفوا (با شمشير زد و خورد کردند)، اختبز الخبز (نان پخت)، احتطب (هيزم فراهم کرد)، يَيُّأَ الياءُ (ياء را نوشت)، احمر (سرخ شد) و همينطور است: ابيض و اسود و اصفر، احمار (بتدريج سرخي‏اش شديد شد)، استنوق الجمل (شتر نر ماده شد)، فلفل الطعام (در غذا فلفل ريخت)، عصفر الثوب (لباس را به عصفر رنگ‏آميزي کرد)، اقشعر (او را لرزه گرفت) و...
و از همين قبيل است آيه شريفه «فسبحان الله حين تمسون و حين تصبحون...»(17 - روم) و حديث شريف: «کل مولود يولد علي الفطره حتي يکون ابواه يهودانه و ينصرانه و يمجسانه» (‏بحار ج 2 ص 88) و در قسم دوم که از جمله اسميه يا فعليه ساخته مي‏شود شرط است که يک يا چند حرف از تمام يا اکثر کلمات آن جمله گرفته شود و حروف جمع‏آوري شده بصورت فعلي درآورده شود تا مضمون جمله را بيان نمايد و غالبا بر وزن باب رباعي مجرد آورده مي‏شود. مانند: بسمل و حمدل و حوقل و حسبل و سبحل گفت بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله، لا حول و لا قوه الا بالله، حسبي الله، سبحان الله، جعفل (گفت جعلني الله فداک)، طلبق (گفت اطال الله بقاءک)، مساه باو (گفت مساک الله بالخير يعني دعا کرد شبش به خير باشد) و...