فصل 8 باب افعلال
مانند: حمره -> احمر؛ يحمر؛ احمرار
خصوصيت اين باب اين است که غالبا در الوان و عيوب بکار ميرود و هميشه لازم است در بيان دو منظور از باب افعلال استفاده ميشود:
1 - دخول فاعل در مبدا فعل که معناي غالبي آن است. مانند: اسود الليل (شب وارد سياهي شد)، احمر البسر (خرماي نارس وارد قرمزي شد).
2 -مبالغه مانند: احمر الحديد (آهن بسيار سرخ شد) .
صرف بعضي از قسمتهاي آن چنين است:
ماضي: معلوم احمر احمرا احمروا احمرت احمرتا احمررن احمررت...
مضارع: معلوم يحمر يحمران يحمرون تحمر تحمران يحمررن...
امر معلوم: ليحمرر ليحمر ليحمر ليحمرا ليحمروا... احمرر احمر احمر احمرا...
ماضي مجهول: احمر به احمر بهما احمر بهم...
مضارع مجهول: يحمر به يحمر بهما يحمر بهم...
*******************
پرسش و تمرين
1- حمره بياض و سواد را به باب افعلال برده معلوم و مجهول ماضي فعل اول و مضارع فعل دوم و امر فعل سوم را صرف کنيد.
2 -معناي باب افعلال را در افعال زير معين نمائيد اقطر النبت گياه شروع به خشکيدن کرد اعور يک چشمي شد تخضر الحقله في الربيع در بهار باغچه سبز ميشود احول لوچ شد يصفر لون زيد رنگ زيد دارد زرد ميشود يوم تبيض وجوه و تسود وجوه106 آل عمرانما قام للدين عمود و لا اخضر للايمان عودنهج البلاغه 56.
|