فصل 6 باب تفعل
مانند: صرف -> تصرّف؛ يتصرّف؛ تصرف
در باب تفعل چهار قاعده خصوصي جاري مي‏شود:
1 - در مضارع معلوم از صيغه‏هاي 4 و 5 غائب و شش صيغه مخاطب که دو تاء در اول صيغه جمع مي‏شود جائز است تاء دوم را که تاء باب است بياندازيم. مثلا: تتصرف -> تصرف، تتصرفان، تصرفان، و همينطور...
2 -هر گاه فاء الفعل اين باب يکي از دوازده حرف ت ، ث ، ج ، د ، ذ ، ز ، س ، ش ، ص ، ض ، ط ، ظ باشد جائز است که تاء باب را همجنس فاء الفعل نموده در آن ادغام نماييم و در مواردي که لازمه اين عمل سکون اول کلمه است چون ابتداء به ساکن محال يا مشکل است همزه وصل مکسوري در اول کلمه درمي‏آوريم.
بنابراين:
تثبت... اثبت يثبت اثبت ليثبت اثبت
تتبع... اتبع يتبع اتبع ليتبع اتبع تدثر...
ادثر يدثر ادثر ليدثر ادثر
و از اين قبيل است: «أ فلم يدبرواما يذکروا زينتلا يسمعون يشقق فاصدق يضرعون فاطهروا»(قرآن مجيد).
3 -در بعضي موارد چون فعل مضاعف به باب تفعل رود، لام الفعل آن به ياء تبديل مي‏شود. مانند: ظن تظنن تظني تظني و از همين قبيل است تسري و تصدي 4 در مصدر ناقص واوي باب تفعل واو لام الفعل قلب به ياء مي‏شود و ياء ما قبل خود را مکسور مي‏کند؛ همچنان که در مصدر ناقص يائي آن نيز ياء ما قبل خود را مکسور مي‏نمايد. مانند: ترجو ترجي ترجي و تولي تولي
صرف بعضي از قسمتهاي اين باب چنين است:
مضاعف: تخلل يتخلل تخلل ليتخلل تخلل.
مثال: توهم يتوهم توهم ليتوهم توهم.
ناقص: تعدي يتعدي تعدي ليتعد تعد
لفيف: تولي يتولي تولي ليتول تول .
معاني باب تفعل:
باب تفعل در نه معني زير به کار برده مي‏شود
1 - مطاوعه مانند ادبته فتادب همانطور که از مثال معلوم است فاعل اين باب در اين معني مفعول باب تفعيل است از اين رو گفته مي‏شود باب تفعل براي مطاوعه باب تفعيل مي‏باشد مطاوعه معناي غالبي باب تفعل است.
2 -تکلف يعني بزحمت و مشقت کاري را بر خود تحميل کردن. مانند: تشجع (بزحمت از خود شجاعت نشان داد)، تحلم (بزحمت حلم را بر خود تحميل کرد).
3 -اتخاذ به همان معني که در باب افتعال گذشت مانند: توسد متکا (تهيه کرد)، توسد الحجر (سنگ را براي خود بالش قرار داد)، تبني زيدا (زيد را بفرزندي گرفت).
4 -طلب يعني خواستن معناي فعل مانند: تعجلت الامر (خواستم کار زود انجام گيرد)، تنجزت الوعد (وفاي به وعده را خواستار شدم).
5 -تدريج مانند: تجرع الماء (آب را جرعه جرعه نوشيد)، تفهم المساله (مساله را اندک اندک فهميد).
6- تجنب يعني اجتناب کردن فاعل از معناي فعل. مانند: تاثم (از گناه دوري کرد)، تذمم (از مذمت کناره گرفت).
7 -صيرورت يعني به حالتي درآمدن. مانند: تايمت المراه (زن ايم بي‏شوهر شد).
8 -شکايت مانند: تظلم (از ظلم شکايت کرد) .
9 - معناي ثلاثي مجرد مانند: بسم يا تبسم (لبخند زد).

*******************
پرسش و تمرين
‏1 - افعال زير را به باب تفعل ببريد درج سطح شرف صدر ضر ذل لط لع ثبط ترح.
2 -افعال زير را نيز به باب تفعل ببريد يسر طاع حال صبا وقي روي جزا ولي.
3 -ماضي معلوم فعل اول مضارع معلوم فعل دوم و سوم امر معلوم فعل چهارم و پنجم ماضي مجهول فعل ششم و هفتم و مضارع و امر مجهول فعل هشتم از افعال تمرين سابق را صرف کنيد.
4 -کلمات زير چه صيغه‏اي هستند از چه فعلي ادرج يصدر اطوع ازکي ليزک تصدران تصرفين اضررنا اترحنفانت له تصديتنزل الملائکها فلا تذکرون .
5 - صرف و نظر را به باب تفعل برده و مضارع آنها را به دو وجه ممکن صرف کنيد.
6 -معني باب تفعل را در افعال زير بيان کنيد تصدق صدقه داد تعلم ياد گرفت طلب علم کرد تکسر شکست تصرف گرديد تلحف لحاف بسر کشيد تجسم مجسم شد تغير تغيير يافتتخلفوا باخلاق الله‏حديث تجهزوا رحمکم الله‏نهج البلاغه تسحروا فان في السحور برکه‏نهج الفصاحه التذلل للحق اقرب الي العز من التعزز بالباطل‏ نهج الفصاحه فانت له تصدي6 عبستنزل الملائکه6 قدرفما يکون لک ان تتکبر فيها13 اعراف ان جاءکم فاسق بنباء فتبينوا6 حجرات الذي يؤتي ماله يتزکي18 ليل ا فلا تذکرون3 يونس‏