فصل 2 باب تفعيل
مانند صرف صرف يصرف تصريف مصدر سالم اين باب علاوه بر وزن تفعيل گاهي بر وزن فعال و گاهي بر وزن فعال و گاهي بر وزن فعال و گاهي بر وزن تفعال و گاهي بر وزن تفعله مي‏آيد مانند سلم يسلم تسليم و سلام کذب يکذب تکذيب و کذاب و کذاب کرر يکرر تکرير و تکرار کرم يکرم تکريم و تکرمه مصدر مهموز اللام و ناقص اين باب غالبا فقط بر وزن تفعله مي‏آيد. مانند: هنا، يهني‏ء، تهنئه؛ ربي، يربي، تربيه؛
صرف بعضي قسمتهاي باب تفعيل چنين است:
ماضي معلوم صرف صرفا صرفوا...
مضارع معلوم يصرف يصرفان يصرفون...
امر معلوم ليصرف ليصرفا ليصرفوا...
صرف صرفا صرفوا...
ماضي مجهول صرف صرفا صرفوا...
مضارع مجهول يصرف يصرفان يصرفون...
امر مجهول ليصرف ليصرفا ليصرفوا...
مضاعف مدد يمدد تمديد ليمدد...
مدد...
اجوف حول يحول تحويل ليحول...
حول...
لفيف وصي يوصي توصيه ليوص...
وص...
معاني باب تفعيل باب تفعيل در هفت معني بکار برده مي‏شود:
1 - تعديه مانند فرح زيد زيد خوشحال شد فرح بکر زيدا بکر زيد را خوشحال کرد تعديه معني غالبي باب تفعيل است.
2 -تکثير يعني دلالت بر کثرت و زيادي يا در خود فعل مانند طوف زيد زيد بسيار طواف کرد يا در فاعل مانند موت المال چارپايان زياد مردند و يا در مفعول مانند غلقت الابواب همه درها را بستم.
3 -سلب يعني سلب مبدا فعل از مفعول مانند قشرت البيضه تخم مرغ را پوست کردم جلدت الجزور پوست شتر يا گوسفند را کندم.
4 -نسبت يعني نسبت دادن مبدا اشتقاق فعل به مفعول مانند وحد الله خدا را يگانه دانست عدلت زيدا به زيد نسبت عدالت دادم کفرت بکرا بکر را کافر شمردم به او نسبت کفر دادم.
5 -تدريج مانند نزل بتدريج فروفرستاد.
6 -ضد معناي باب افعال مانند فرط کوتاهي کرد که ضد افرط زياده روي کرد مي‏باشد.
7 -معناي ثلاثي مجرد مانند زال زيد بين القوم يا زيل بينهم زيد ميان جمعيت تفرقه انداخت‏

*******************

پرسش و تمرين
‏1 - ماضي و مضارع مصادر زير را ذکر کنيد تقدمه تحيه تهيه کلام تمثال.
2 -افعال زير را به باب تفعيل ببريد صغر وسع جاز حد يسر سما وفي حوي ادب.
3 -ماضي معلوم فعل اول ماضي مجهول فعل دوم مضارع معلوم فعل سوم مضارع مجهول فعل چهارم امر معلوم فعل پنجم امر مجهول فعل ششم نهي معلوم فعل هفتم مضارع معلوم مقرون به لن فعل هشتم و مضارع مجهول مؤکد به نون ثقيله فعل نهم از افعال تمرين سابق را صرف کنيد.
4 -در افعال زير کداميک از معاني باب تفعيل منظور است عدل تعديل کرد عرف شناساند جلد الشاه پوست گوسفند را کند صدق تصديق کرد يسوي برابر مي‏کند قسم تقسيم کرد قدم جلو انداخت قدم جلو افتاد کثر زياد کرد نظم دسته کرد ادب ادب کرد قرد البعير قراد کنه را از شتر جدا کرديذبحون ابناءکم49 بقرهقطعن ايديهن31 يوسف.
5 -سه فعل لازم را با باب تفعيل متعدي کنيد