و مانند قرّاء وضّاء ارجاء همزه نيز اصلي است و منقلب از واو و ياء نيست .
قسم سوم ، الف همزه يا براي الحاق است مانند حرباء : جانوري است مانند چلپاسه ، گويند با گردش خورشيد مي گردد و به رنگهاي گوناگون در ميايد و قوباء : گري كه علتي است در پوستبدن انسان و حيوان پديد ميايد وعلباء : پي گردن كه دورشته زرد رنگي است از كمر تا پشت سر كشيده شده و دليل الحاق آن است كه با اينها معامله مذكر مي شود و ببراي مؤنثش تاء مي آورند و حرباءة مثلاً مي گويند و گويند كه همزه در اينها اصلش ياء است و آنها ملحق به قرطاس وبرجاس است .
يا براي تانيث است وآن بر چند وزن آمده مانند صحراء : بيابان ، حمراء : زن سرخ ، هطلاء : ابر بارنده ، رعياء : رعايت كردن ، طرفاء : چوبهاي گز ، جرعاء : زمين افعلاء است و عقرباء است و اربعاء : چهارشنبه كه بر وزن فَعللاء است و قصاصاء : قصاصا كردن كه بر وزن فِعالاء است و قرفصاء : نشستن به گونه اي كه زانو ها را در بغل گيرد كه بر وزن فُعلُلاء است و عاشوراء : دهم محرم كه بر وزن فاعولاء است و قاصعاء : سوراخي از سوراخ هاي خانه موش صحرائي كه از آن بدرون خانه اش داخل مي شود كه بر وزن فاعلاء است وكبرياء : بزرگي كه بر وزن فِعلياء است وبراساء : مردم كه بر وزن فعالاء است وعشوراء : دهم محرم كه بر وزن فَعولاء است وقريثاء : نوعي از خرما كه بر وزن فَعيلاء است و حنفاء : مكاني است كه بر وزن فعلاء است وسيراء : طلا كه بر وزن فِعَلاء است ونفساء : زن زايئده ، عشراء : شتري كه وضع حملش نزديك باشد كه بر وزن فُعَلاء است ومريقياء : لقب عمربن عامر يكي از پادشاهان يمن كه بر وزن فُعَيلياء است و اهجيراء : عادت كه بر وزن اِفعيلاء است و مشيخاء : آميزش كه بر وزن مِفعَلاء است وجخادباء : قسمي از ملخ كه بر وزن فُعاللاء است و دخيلاء : باطن كار كه بر وزن فُعَيلاء است و برناساء : مردم كه بر وزن فعنالاء است و اين اوزان بعضي ثلاثي مزيد و بعضي رباعي مزيد است چنانچه از ذكر ميزانها دانسته مي شود .