5-اسم محلي به ال و ال چند قسم است .
ال جنس مانند الحمد لله رب العالمين : سپاس خدا راست كه پروردگار جهانهاست ، ال در كلمه الحمد براي جنس است ، يعني حمد اسم جنس است و دلالت مي كند بر جنس و ماهيت ، تنوين در آخر كلمه ممكن است آن را بر فرد تطبيق بدهد ، ال تنوين را زائل مي كند و دلالت كلمه را بر جنس صريح و خالص مي نمايد و مانند انّ الانسان لفي خسرٍ : همانا انسان در زيان است .
ال عهد و آن در صورت تعيين فرد يا افراد آورده مي شود و آن سه قسم است .
عهد ذكري يعني براي تعيين فردي است كه قبلاً مذكور شده ، مانند ارسلنا الي فرعون رسولاً فعصي فرعون الرسول : فرستاديم سوي فرعون رسولي پس فرعون عصيان كرد آن رسول را (مزمل-73-16) و اين ال با مدخولش در حكم ضمير غائب است .
عهد حضوري بر سر اسمي آورده مي شود كه نزد متكلم حاضر باشد مانند اليوم اكملتُ لكم دينكم : امروز كامل كرديم براي شما دينتان را (مائده-5-3) اليوم كه روز غدير است نزد متكلم ، هنگام كلام حاضر است .
عهد ذهني بر سر اسمي آورده مي شود كه در ذهن متكلم و مخاطب معلوم است مانند انّ الصفا و المروة من شعائر الله : همانا صفا و مروة از شعائر خداست (بقره-2-158) ، صفا و مروه دو كوه است در مكه ، در آيه قبلاً ذكري از آن نشده ، ولي نزد متكلم مخاطب معلوم است .
ال موصول و آن بر سر اسم فاعل و اسم مفعول آورده مي شود و به معني اسم موصول است .
ال زياده و آن بر سر اسم علم است مانند الحسن الحسين و اين سماعي است و فائده اش زينت كلمه است ، معني ندارد .