4-آه واه اوه هاه و غير اينها تا قريب بيست گونه در آن نقل شده ، كلمه توجّع و تحزّن است ، توجع يعني : اظهار درد و رنج جسمي و تحزّن يعني : اظهار اندوه و رنج روحي ، متكلم به اين كلمه اظهار درد جسمي يا رنج روحي مي نمايد ، در نهج البلاغه است : اوه علي اخواني الذين قرأ و القران فاحكموا و تدبّر و الفرضَ فاقاموه ، احيوا السنّة و اماتوا البدعة ، دُعوا للجهاد فاجابوا و وثقوا بالقائد فاتّبعوه : اوه بر برادرانم كه قران را خواندند پس استوارش داشتند و واجباتش را تدبر كردند ، پس بر پايش نمودند ، سنت را زنده كردند و بدعت را ميراندند ، به جهاد خوانده شدند پس اجابت نمودند و به پيشوايشان اعتماد كردند پس پيرويش نمودند (قسمت اول خطبه 177) و اوه بر برادرانم اظهار رنج روحي است بر فراقشان و مقصودش عمرو بن التيهان و ذوالشهادتين ومانند آنان است ، چنانچه در آن خطبه نامبرده و نيز فرموده : آه من قلِة الزاد و طول الطريق و بعد السفر و عظيم المورد : آه از كمي توشه و درازي راه و دوري سفر و موقف بزرگ حساب در قيامت (قسمت سوم عدد77) و نيز فرموده : آه آه شوقاً الي رؤيتهم : آه آه چه مشتاقم سوي ديدار آنا (قسمت سوم-147) اظهار شوق مي نمايد نسبت به ديدار آنان و اظهار اندوه مي كند از فراقشان ، زيرا اندوه فراق با شوق وصال معيّت دارد و مقصودش از آنان ائمه طاهرين فرزندان كرامش مي باشند ، چنانچه در كلامش به عنوان خلفاء الله آنان را نامبرده و از اين اسم فعل مشتق نموده اند : آه يأوه اوهاً و آهاً و اوَّهَ تأويهاً و تأوّهَ يتأوّهُ تدوّهاً ، همه به معني آه كشيدن واسم مشتق نيز دارد ، در قران است : انّ ابراهيم لحليمٌ اوّاهٌ منيبٌ : همانا ابراهيم بردبار ، بسيار آه كشنده ، انابه كننده است (هود-11-75) ، در روايت است كه اوّاه ابراهيم يعني بسيار خدا را مي خواند .