8-قَلّ به معني نباشد ، يا كم باشد استعمال مي شود و پس از آن اسمي كه فاعل آن و فعلي كه صفت آن اسم است واقع مي شود ، چنانچه گويي ك قلّ رجلُ يكتب مثل زيدٍ : كم مردي باشد كه مانند زيد بنويسد ، يا نباشد مردي كه مانند زيد بنويسد و از قرينه معلوم مي شود كدام را متكلم قصد كرده و گاهي كلمه ما به آن ملحق مي شود و پس از آن فعلي و فاعلي واقع مي گردد و خودش فاعل ندارد ، چنانچه گويي : قَلّما يؤمن الناسُ : كم ايمان مي آورند مردم ، يا ايمان نمي آورند مردم و قلّما سافرتُ : مسافرت نكردم ، يا كم مسافرت كردم و اين فعل هيچ گونه مشتقات ندارد ، جز قليل و در قران با كلمه ما بسيار آمده مانند : قليلاً ما تؤمنون ، قليلاً ما تذكرون ، قليلاً ما تشكرون و مفسرين در اين آيات بر آن دو معني اختلاف كرده اند ، بعضي گفته اند : كم ايمان مي آورند و كم شكر مي گذاريد و متذكر نمي شويد و اين دو تركيب نيز از اين فعل نقل شده : قلّ رجلٍ يقول ذلك الّا زيدٌ و اقلّ رجلٍ يقول ذلك الّا زيدٌ ، اول صيغه مصدر و دوم صيغه اسم تفضيل است ، ولي هر دو به معني : نباشد مردي كه چنان گويد جز زيد است ، اين چنين صاحب تاج العروس از ، ابن جنّي نقل نموده ؛ ولي صاحب منتهي الارب تركيب آن دو را گونه ديگري گفته و صيغه فعل گرفته است و كثيراً ما : بسيار باشد ، نيز استعمال شده مانند : كثيراً ما طالعتُ هذا الكتاب : بسيار باشد كه اين كتاب را مطالعه كردم .