چهار حرف است كه بر فعل مضارع داخل مي شود و آن را به مستقبل مي نمايد و آنها سين سوف ان لن مي باشد ، سين و سوف مختص كلام مثبت است ، لن فعل را منفي مي كند ، ان بر مثبت و منفي داخل مي گردد ونيز آن سهفقط بر سر مضارع مي آيد ، ولي ان بر سر ماضي و امر هم مي آيد ،لكن در اين صورت تأثيري در زمان فعل ندارد ، مثال آنها : اولئك سيرحمهم الله : آنان را خدا رحمت مي كند (توبه-9-71) ، قال سوف استغفرلكم ربي : يعقوب گفتاز پروردگارم براي شما خاستار آمرزش مي شوم (يوسف-12-98) اين كلام يعقوب است به فرزندانش پس از آنكه خواستار شدند و از امام صادق عليه السلام روايت شده كه در نظر يعقوب بود كه در سحر شب جمعه براي آنان دعا نمايد و آمرزش طلبد و بهترين اوقات براي دعا سحر ها است ، عسي ربكم ان يرحهكم : دور نيست پروردگارتان شما را رحمت نمايد (اسراء-17-8) لن يغفر الله لهم : خدا آنان را نمي آمرزد (منافقين-63-6) و در فارسي براي فهماندن مستقبل كلمه خواه مي آورند و مي گويند : خواهم گفت ، خواهي رفت ، خواهد آمد و براي فهماندن حال كلمه دار مي آورند و مي گويند : دارم مي آيم ،دارد مي رود ، داري مي خوري و اگر يكي از اين چهار حرف نباشد ممكن است كلام يا دليل ديگري فهميده شود كه وقوع در مستقبل است مانند : فاليوم الذين آمنوا من الكفار يضحكون : پس امروز مؤمنان بر كافران مي خندند (مطفّفين-83-34) فاليوم اشاره به روز قيامت است و مانند آنكه در خانه ات بگويي : انا اُسافِرُ ، عقل دلالت مي كند كه در مستقبل خواهد بود و نون تاكيد نيز مضارع را مختص به مستقبل مي گرداند ودر آخر اين تقسيم آن را شرح مي دهيم .