و فعلي كه بدون حرف جر مفعول مي گيرد ، متعدي به نفسه و مفعولش را مفعول صريح گويند و فعلي كه به واسطه حرف جر مفعول مي گيرد متعدي بالغير و مفعولش را مفعول غير صريح مي نامند .
و بعضي افعال هم متعدي به نفسه و هم متعدي بالغير استعمال شده اند مانند : شكرتُ اللهَ و شكرتُ لِلّه هر دو به معني خدا را شكر كردم است و اهدنا الصراط المستقيمَ : هدايت كن ما را به راه راست (حمد-1-6) و قلْ انّني هداني ربّي الي صراطٍ مستقيمٍ : بگو همانا مرا هدايتم كرد پروردگارم سوي راستي (انعام-6-161) و نورٌ علي نورٍ يهدي الله لنوره من يشاءُ : نوري است بر نوري هدايت ميكند به نورش هر كس را بخواهد (نور-24-35) و قل هل من شركائهم من يهدي الي الحقِّ قل اللهُ يهدي للحقِّ : بگو آيا از انبازان شما كسي هست كه سوي حق هدايت كند بگو خدا هدايت ميكند به حق (يونس-10-35) و ممّن خلقنا امّةٌ يهدون بالحقِّ : و از كساني كه آفريديم امتي هستند كه هدايت مي كنند به حق (اعراف-7-181) ماده هدايت دو مفعولي است و در مثال اول مفعول دوم صريح است و در مثالهاي ديگر به واسطه الي و لام و باء است و در سه مثال اخير مفعول اول مقدر است ، يعني مردم را و تعديه افعال قاعده كلي ندارد ، بلكه بايد از سماع تبعيت شود و بحث مفعولات در علم نحو مذكور است .