لازم آن است كه مفعول نمي گيرد و متعدي آن است كه مفعول مي گيرد و لازم در لغت چيزي را گويند كه پيوست چيزي باشد و از آن جدا نشود و فعلي كه مفعول نمي گيرد لازم ناميده اند چون دلالت نمي كند كه از فاعل چيزي به ديگري تعلق گرفته مانند : ذهب زيدٌ : زيد رفت و متعدي در لغت چيزي را گويند كه از يكي بگذرد و به ديگري برسد و فعلي كه مفعول مي گيرد متعدي گويند چون دلالت مي كند كه از فاعل به ديگري چيزي تعلق گرفته مانند : ضرب زيد عمراً : زيد عمرو را زد و اين تقسيم به اعتبار ماده فعل است ؛ يعني ماده فعل دلالت را دارد چنانچه بيان خواهد شد ، و فعل متعدي را واقع و مجاوز و لازم را غير واقع و غير مجاوز و قاصر نيز مي نامند .
و فعل ثلاثي مجرد يا متعدي به يك مفعول است مانند : اُعبدوا ربّكم الذي خلقكم : بپرستيد پروردگارتان را كه شما را آفريده (بقره-2-21) اُعبدوا صيغه امر فعل است و فاعل ، ربكم مفعولش و خلق فعل و فاعل ، كم مفعولش .
يا متعدي به دو مفعول است مانند : الذي جعل لكم الارض فراشاً : كسي كه قرار داد براي شما زمين را بساط گسترده اي (بقره-2-22) جعل فعل و فاعل ، الارض مفعول اولش ، فراشاًمفعول دومش
لو انزلنا هذا القرآن علي جبلٍ لرأيته خاشعاً : اگر نازل مي كرديم اين قران را بر كوهي هر آيينه آن را خاشع مي ديدي (حشر-59-21) رايته فعل و فاعل و مفعول اول خاشعاً مفعول دوم و فعل به سه مفعول متعدي مي ش.ود ولي از باب افعال مانند و اذ يريكموهم اذ التقيتم في اعينكم قليلاً : و يادآوريد آنگاهي كه خدا نمايانيد به شما آنان را در ديده گانتان اندك هنگامي كه با هم روبرو شديد (انفال-8-44) راجع به واقعه جنگ بدر است ، يري فعل و فاعل كمو مفعول اول هم مفعول دوم قليلاً مفعول سوم است .
و ثلاثي مجرد لازم را به باب افعال و تفعيل مي برند ، متعدي مي گردد ، مانند : جلستُ : نشستم و اجلستُ زيداً : نشاندم زيد را و در اين دو مورد همزه باب افعال و تضعيف باب تقعيل بر تعديه دلالت مي كند نه ماده فعل و تعديه ثلاثي مجرد به اين دو باب است ، چنانچه در معاني ابواب ثلاثي مزيد بيان شد و به غير اين دو باب تعديه نمي شود مگر به ندرت در بعضي ابواب مانند : بَعُدتُ : دور شدم و باعدتُ زيداً : دور كردم زيد را و خرجتُ : بيرون شدم و استخرجتُ زيداً : بيرون آوردم زيد را .
و ثلاثي مجرد كه متعدي به يك مفعول باشد در باب افعال و تفعيل متعدي به دو مفعول مي شود مانند : اكلت طعاماً : خوردم طعامي و اكَّلتُ زيداً طعاماً : خورانيدم زيد را طعامي و علمتُ النحو : دانستم نحو را و علّمتُ زيداً النحو : آموختم زيد را نحو .
و ابواب افعال ، هم لازم مي آيد و هم متعدي ، جز باب فعُل يفعُل و باب انفعال و افعلال و افعنلال و افعلّال كه اين شش باب متعدي نمي آيد چنانچه ابن قتيبه در ادب الكاتب گفته است .
و فعل لازم از هر بابي به حرف جر متعدي مي شود مانند : ذهبتُ : رفتم و ذهبتُ بزيدٍ : بردم زيد را و مباحث حروف جر در نحو مذكور است .
و بعضي افعال از يك باب ، هم متعدي استعمال شده و هم لازم مانند : رجعتُ : برگشتم و رجعتُ زيداً : برگرداندم زيد را و وفرتْ النعمه : فراوان شد نعمت و وفرالله النعمة : فراوان كردن خدا نعمت را و خسف الارض : فرو رفت زمين و خسف الله الارضَ : فرو برد خدا زمين را .