چهار حرف است كه آنها را حروف ناصبه گويند « ان لن كي اذن » و اذن را اذاً نيز مي نويسند چنانچه كتابت قراء است ، بر سر فعل مضارع داخل مي شوند و عملي كه در لن گفته شد از جهت لفظ مي نمايند و ان به كِه و اذاً به آن هنگام و كي به براي و لن به نه ترجمه مي شود و ناصبه يعني نصب دهنده ، چنانچه لام امر و لاي نهي و لم و لما وكلمه شرط را كه ذكرش نشده جازمه گويند ، يعني جزم دهنده و نصب و جزم و رفع و جرّ اقسام اعراب است كه در علم نحو بيان مي شود انشاءالله تعالي و اعراب در اصطلاح : اختلاف آخر كلمه است به سبب عواملي كه بر كلمه داخل مي شود ، چنانچه صرف اختلاف ساختمان كلمه است به منظور حصول معاني مختلفه و علم نحو را علم اعراب نيز مينامند ، اكنون مثال هايي از حروف ناصبه تمرين شود :
فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النار التي وقودها الناس و الحجارة اُعدّتْ للكافرين : پس اگر نكرديد و نميكنيد هم ، پس بپرهيزيد آتشي را كه هيزمش مردم و سنگ است ، براي كافران آماده شده (بقره-2-24) روي سخن در اين آيه و آيه قبلش با مردمي است كه درباره قران شك دارند ، خداي متعال مي فرمايد : اگر شك داريد كه اين قران از جانب خداست ، پس يك سوره مانندش بياوريد ، پس اگر نياوريد و نمي آوريد هم ، چون از طاقت بشر خارج است ، پس بترسيد و بپرهيزيد از آتشي كه در آخرت براي كافران آماده شده ، يعني با شك داشتن در قران گرفتار آن آتش خواهيد شد ، همت كنيد و تحقيق نماييد و خود را از شك درباره قران برهانيد .
كتب عليكم القتال و هو كرهٌ لكم و عسي ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم وعسي ان تحبوا شيئاً و هو شرّ لكم و الله يعلم و انتم لا تعلمون : نوشته شد بر شما جنگ كردن و آن نامحبوب شما است و شايد نامحبوب داريد چيزي را و آن براي شما خير باشد و شايد كه محبوب داريد چيزي را و آن براي شما شر باشد و خدا مي داند و شما نمي دانيد ( بقره-2-216) .
فرجعناك الي امّك كي تقرَّ عينها و لاتحزنَ : پس ترا سوي مادرت بر گردانديم براي آنكه چشمش روشن شود و اندوهناك نشود (طه-20-40) خطاب به موسي بن عمران است علي نبينا و آله و عليه السلام .
و ان كادوا ليستفزّونك من الارض ليخرجوك منها و اذاً لايلبثوا خلافك الّا قليلاً (در قرائت غير سبعه‌) : و نزديك بود تو را زا سرزميني كه هستي بر كنند تا ترا از آنجا بيرون كنند و آن هنگام پس از تو درنگ نمي كردند جز اندك زماني (اسراء-17-76) و قراء سبعه لايلبثون خوانده اند و اين حروف غير از اين بر سر غير مضارع مي آيد و در آنها بحثي است كه در نحو مذكور است .