دليل تأنيث يا در خود كلمه است و آن علامات ثلاث است كه گفته شد ، يا خارج از كلمه و آن چند چيز است :
1و2_اسناد فعل و ضمير مانند اذا زلزلتْ الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و 3قال الانسان مالها 4 يومئذ تحدّث اخبارها5 بانّ ربّك اوحي لها : چون لرزد زمين لرزيدنش را و بيرون كند زمين دفينه هايش را و انسان گويد او را چه مي شود ، آن روز داستانهايش را بسرايد ، چون پروردگارت الهامش نموده (زلزال-99) از سه فعل كه به ارض اسناد داده شود و پنج ضمير كه به آن راجع است مي فهميم كه آن مؤنث است .
3-صفت مانند فيها عينٌ جاريةٌ : در آن بهشت ، چشمه رواني است (غاشيه-88-12) از جاريه كه صفت مؤنث است مي فهميم كه عين مؤنث است .
4-تصغير مانند نُعَيلة : نعل كوچك از تصغير نعل كه با تاء تأنيث است مي فهميم كه نعل نيز مؤنث است .
5-اشاره مانند هذه جهنم التي يكذّب بها المجرمون : اين جهنمي است كه بزه كاران آن را تكذيب مي كنند (الرحمان-55-43) از هذه كه اسم اشاره مؤنث است مي فهميم كه جهنم مؤنث است .
6-خبر مانند كلّ نفس ذائقة الموت : هر جاني چشنده مرگ است (ال عمران-3-185) ذائقة كه خبر است دلالت مي كند كه نفس مؤنث است .
7-حال مانند و سليمان الريح عاصفة : و براي رام كرديم با د را در حال تند وزيدن (انبياء-21-81) عاصفة كه حال است براي الريح دليل است كه ريح مؤنث است .
8-عدد مانند فقلنا اضربْ بعصاك الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا : پس موسي را گفتيم بزن چوب دستت را به آن سنگ پس جوشيد از آن دوازده چشمه (بقره-2-60) عين اگر مذكر بود اثنا عشر بايد گفته شود .