1-باب ضرب يضرب مانند وقي يقي قِ وقايةً و وَقياً و واقيةً : نگهداري كردن .
چهارده صيغه ماضي : وقي وقيا وقوا وقت وقتا وقين وقيتَ وقيتما وقيتم وقيتِ وقيتما وقيتن وقيتُ وقينا . وقي در اصل وَقَيَ بود تا صيغه چهاردهم مانند رمي صرف و اعلال مي شود .
چهارده صيغه مضارع : يقي يقيان يقون تقي تقيان يقين تقي تقيان تقون تقين تقيان تقين اقي نقي . يقي در اصل يوقي بود ، بر وزن يضرب ، فاءالفعل را حذف كرديم چنانچه در يعد مضارع وعد حذف شد و نيز ضمه لام الفعل را حذف نموديم چنانچه از لام الفعل در يرمي حذف شد ، يقي شد و فاءالفعل در سيزده صيغه ديگر حذف گرديد و اما لام الفعل در دو صيغه جمع مذكر و صيغه مفرد مؤنث حاضر حذف گرديد چنانچه در بحث ناقص دانستي و همچنان است تشابه مفرد مؤنث حاضر با جمع مؤنث حاضر .
چهارده صيغه امر : ليقِ ليقيا ليقوا لتقِ لتقيا ليقين قِ قيا قوا قي قيا قين لاقِ لنقِ .
قِ در اصل تقي بود ، حرف مضارع از اولش حذف شد مانند سائر صيغه هاي امر حاضر و لام الفعل از آخرش حذف شد مانند فعل ناقص قِ شد ، همزه وصل نياورديم چون حرف پس از حرف مضارع متحرك بود ، چنانچه در تعد مي گوييم عِدْ ، لكن چون اين يك حرف است در حال وقف هاء سكت به آن ملحق كنند و قِهْ گويند و اگر دقت شود و آنچه در اعلال مثال و ناقص گفته شد در اينجا اعمال گردد ، بيش ازاين نيازي به شرح نيست .
و از اين باب است : وفي يفي فِ وفاءً : پيمان را انجام دادن و وعي يعي عِ وعياً : فراگرفتن و وحي يحي حِ وحياً : اشاره كردن و نوشتن و سخن آهسته و پنهاني با كسي گفتن و وصي يصي صِ وصياً : متصل كردن و لفيف اغلب از اين باب است .
2-باب علم يعلم مانند : وجي يوجي ايجَ وجياً : سوده شدن سم ستور .
وجي تا آخر مانند رضي صرف مي شود ، يوجي تا آخر چهارده صيغه مانند يرضي صرف مي شود . ايجَ در اصل اِوْجَ بود ، مانند ارض واو را به مناسبت كسره ماقبل قلب به ياء كردند ، مانند ايجلْ ، و از اين باب است : وني يوني اينَ ونياً و وناءً و ونيةً و نيةً : ناتوان و سست شدن .
3-باب حسب يحسب مانند ولي يلي لِ ولياً : نزديك شدن ولي مانند رضي و يلي مانند يقي صرف و اعلال مي گردد و مانند آن است وري يري رِ ورياً و وريةً : آتش بيرون آمدن از سنگ و غيره .
و مثال مهموز از اين قسم لفيف : واي ياي اِ وأياً : وعده كردن و آن ماده اي كه فاءالفعل و لام الفعل هر دو ياء است : يدي ييدي ايدِ يدياض : احسان نمودن از يد : دست مشتق كرده اند ، زيرا غالباً احسان به دست انجام مي شود .