از اين قسم لفيف فعل نيامده جز يك يا دو مورد و اسم هم چندان نيست مگر چند كلمه اي كه برخي از آنها را مذكور ميداريم .
اول : نخست بر وزن اَفعَل است ، فاءالفعل و لام الفعلش هر دو واو در هم ادغام گرديده است .
« واه » كلمه اي است كه در حال دل سوختگي و اندوه و پريشاني مي گويند و نيز در حال شگفت از چييزي گفته مي شود ، اصلش ووه است عين الفعل قلب به الف شده .
«يين» اهل لغت اختلاف كرده اند : چشمه اي است ، وادي است ميان ضاحك و ضُوَيحِك كه دو كوه است در بلاد عرب ، ناحيه اي است در يك منزلي مدينه ، چاهي است ، محلي است در چند فرسخي حيره و حيره به مواضع چندي در ايران و عربستان گفته مي شده ، مشهورترين آنها موضعي است در چند فرسخي كوفه و ممكن است يين نام همه اينها باشد و اختلافي در واقع نباشد و گفته اند كلمه اي كه اولش دو ياء باشد جز اين در كلام عرب نيست .
«وَيْل» در فارسي به واي ترجمه مي شود ، صيغه مصدر است به معني هلاكت و عذاب ، در قران اين كلمه بسيار آمده مانند : وَيْلٌ للمطفّفين : عذاب و هلاكت براي كم فروشان باشد . ( تطفيف-83-1) و ويله نيز گفته مي شود ، مانند : يقولون يا ويلتنا : مجرمان روز قيامت مي گويند : اي واي بر ما (كهف-18-49) و فعل ثلاثي مجرد از آن استعمال نشده لكن وَيَّلَ يُوَيِّلُ توئيلاً : بسيار ويل گفتن بر خود يا بر كسي و تَوَيَّلَ يَتَوَيَّلُ تَوَيُّلاً : واويلا گفتن از جهت مصيبتي كه رسيده و توايل يتوايل توايلاً : بر همديگر ويل گفتن و مباحث ديگري در اين كلمه هست به كتب لغت مراجعه شود .
«ويح» كلمه اي است كه براي باز داشتن كسي از سخني يا كاري يا عقيده اي گفته مي شود و به قرينه حال و مقال گاهي با رأفت و گاهي با خشونت اداء مي گردد و بعضي از اهل لغت تصور كرده اند اين معني خود كلمه است ، پس در معنايش اختلاف كرده اند و مانند ويح است ويب و ويخ و ويس .
«ويه» كلمه اي است كه براي ترغيب و وادار كردن مي گويند ، مقابلِ آن كلمات و ايه نيز گفته مي شود و در قديم معمول بوده كه اين كلمه را با كلمه ديگري تركيب مي كردند و نام گذاري مي نمودند مانند بابويه سيبويه نفطويه قولويه عمرويه .
«يوح و يوحي » از نامهاي خورشيد است .
«يوبب» نام پدر شعيب است علي نبينا و آله و عليه السلام .
«يوم» روز و مقداري از زمان ، چه قصير باشد يا طويل چه خورشيد باشد يا نباشد و از آن فعل ساخته اند : ياوم يياوم ياومْ مياومةً و يواماً : روز مزد كردن كارگر و صاحب منتهي الارب گفته : يوم يوماً : روز گرديد .