باب افعلال : ارعوي ارعويا ارعووا ارعوتل ارعوتا ارعوين ارعويتَ ارعويتما ارعوتم ارعويتِ ارعويتما ارعويتن ارعويتُ ارعوينا . ارعواءً : باز ايستادن از بدي و ناداني و پشيمان شدن بر ترك كاري .
يرعوي يرعويان يرعوون ترعوي ترعويان ترعوين ترعوي ترعويان ترعوون ترعوين ترعويان ترعوين ارعوي نرعوي .
ليرعوِ ليرعويا ليرعووا لترعوِ لترعويا ليرعوين ارعوِ ارعويا ارعووا ارعوي ارعويا ارعوين لارعوِ لنرعوِ .
واوي است و ناقص يايي از اين باب نيافتم ، ثلاثي مجردش رعا يرعو اُرعُ رعواً و رعوةً به همان معني اصل ارعوي يرعوي - اِرعوَّ يرعوُّ بوده مانند احمرّ يحمرّ واو دوم را كه حرف زياده است قلب به ياء كردند ، پس فك ادغام گرديد و اعلال معتل اللام بر آن واقع شد و واو اول كه لام الفعل است مانند حرف صحيح به حال خود بماند ، زيرا در دو حرف پهلوي هم در يك كلمه اعلال واقع نمي شود چنانچه نظيرش در لفيف مقرون خواهد آمد و از اين باب يك ماده ديگر بيش نيافتم و آن اقتوي يقتوي اِقتوِ اقتواءً : استخدام كردن است كه اصلش اقتوّ يقتوّ بوده و بعضي مانند زمخشري چنانچه در تاج العروس نقل كرده آن را از باب افتعال گرفته اند ، لكن خطاء است ؛ زيرا ثلاثي مجردش قتا يقتو اُقتُ قتواً و قتاً و مقتيً است به معني خدمت كردن و تاء در اينجا عين الفعل است و در باب افتعال زائد است .