از پنج باب آمده :
ذرأ يذرءُ اذرءاً :آفريدن
بريءَ يبرأُ براءةً : بيزار بودن و مهموز اللام بيشتر از دو باب آمده است .
نشوء ينشوء اُنشوء نشاً و نشأة و نشاءة : زيستن و رشد كردن .
ساء يسوء سوء سوءاً و سواءً و سواءة و مساءً و مساءة : اندوهگين كردن و مهموز اللام هر چه از اين باب آمده عين الفعل آن واو است ، جز سه ماده كه بعضي از علماء ادبيات نقل كرده اند : قرا يقروء قرءاً و قراءة و قرآناً : خواندن و اين فصيح نيست و فصيحش از باب فعل يفعَل است چنانچه در قران خوانده شده و مرأ يمروء مرءاً : و اين لغت نادري است و درأ يدرؤ دروءاً : درخشيدن و اين نيز نادر است و فصيحش درّ يدرّ درواً از فعل مضاعف است .
جاء يجيء جيء مجيئاً و جيئة : آمدن و مهموز اللام هر چه از اين باب آمده عين الفعل آن ياء ميباشد ، جز دو ماده كه نيز نادر است : حطا يحطيء حطاً : پليدي انداختن و وكا يكيء وكْاً : تكيه كردن و ماده هناء : گوارا شدن از همه اين پنج باب آمده است .
و صرف مهموزاللام مانند سالم است ، جز آنكه در بعضي موارد جائز است همزه ابدال به ياء يا واو شود . مانند : تبرّا يتبرّاُ تبرّءاً : بيزاري جستن كه تبرّي يتبرّي تبرّياً و قاريء كه قاري و مقروء كه مقروّ و مساءة كه مساية گفته مي شود و قلب همزه به حرف عله و برعكس در كلام عرب بسيار است .