ثلاثي مجرد از هر شش باب آمده است مانند :
جار يجار اجارْ جأراً و جؤوراً : فرياد و زاري كردن در دعا .
فئد يفاد افادْ فاداً : رنجور دل شدن و مهموزالعين بيشتر از اين دو باب آمده است .
ناط ينئط انئط نئيطاً : بانگ بر آوردن .
باق القوم الداهيه يبوءق بوءقاً : بلا و سختي به انان رسيد .
ضوءل يضوءل اضوءلْ ضآلة : رنجور و لاغر شدن .
بئس يبئس ابئس بوءساً و بئيساً : سخت نيازمند شدن و مهموزالعين از اين باب فقط از همين يك ماده است .
وصرف مهموزالعين در تمامي ابواب مجرد ومزيد مانند سالم است جز در دو ماده :
1-ماده سؤال : پرسيدن و خواستار شدن ، ثلاثي مجردش سأل يسأل اسألْ سؤالاً و سالة و تسآلاً و سآلة مي باشد ولي جائز است همزه قلب به الف و يال يسال سل گفته شود ، چنانچه قراء مدينه و شام ، سال سائل بعذاب واقع : خواستاري عذاب واقع خواست (معارج-70-1) خوانده اند و صيغه امر مفرد در بعضي آيات سل خواند ه شده و بعضي گفته اند اسل با همزه وصل ديده شده مانند اجر و ارف كه اصل آنها اجار و اراف بوده ، لكن ابقائ همزه وصل در اينها خلاف قاعده است ، زيرا با حركت فاءالفعل نيازي به همزه وصل نيست .
و در باب مفاعله جائز است همزه را قلب به ياء نمود و گفت : سايل يسايل سايلل مسايله .
و در با ب تفاعل قلب به ياء يا واو كرده و بگويند : تسايل يتسايل تسايل تسايلاً يا تساول يتساول تساول تساولاً گفته شود .
و در باب تفعل قلب به واو و تسوّل يتسوبل تسوبلْ تسوبلاً بگويند .
2-ماده رؤية : ديدن ، ثلاثي مجردش طبق قاعده صيغه سازي رأي يردي ارء مي باشد ، لكن همزه عين الفعل را از صيغه مضارع و امر حذف وحركتش را به فاءالفعل نقل داده مي گويند : يري رَ واين حذف در مضارع و امر واجب ، ولي در ماضي به ندرت در بعضي اشعار ديده شده ، چنانچه استعمال مضارع و امر به صورت اصلش بسيار نادر است .
چهارده صيغه ماضي چنين است .
راي رايا راوا راتْ راتا راين رايتَ رايتما رايتم رايتِ رايتما رايتن رايتُ راينا .
چهارده صيغه مضارع چنين است :
يري يريان يرون تري تريان يرين تري تريان ترون ترين تريان ترين اري نري .
چهارده صيغه امر چنين است :
لير ليريا ليروا لتر لتريا ليرين ر ريا روا ري ريا رين لار لنر .
پس چنانچه مشاهده مي شود همزه عين الفعل در تمامي صيغه هاي مضارع و امر حذف گرديده و حركتش كه فتحه است به فاءالفعل منتقل گشته است و نيز لام الفعل كه ياء باشد از صيغه سوم و چارم و پنجم ماضي و صيغه سوم و نهم و دهم مضارع و صيغه اول و سوم و چهارم و هفتم و نهم و دهم و سيزدهم و چهاردهم امر حذف گرديده و اين بناء بر قاعده اعلال لام الفعل است اگر حرف عله باشد چنانچه در فصل معتل بيان خواهد شد .
و حذف همزه عين الفعل از اين ماده در صيغه هاي ماضي و مضارع و امر و مصدر از باب افعال نيز واجب است و طبق قاعده صيغه سازي اصلش ارأي يُرئي ارءِ اِرءاءً مي شود ، ولي بر خلاف قاعده همزه عين الفعل را حذف و حركتش را به فاءالفعل داده مي گويند : اري يري ارِ اِراءً و مصدرش نيز به زياده تايي اراءةً گفته مي شود و قلب لام الفعل به همزه در صيغه مصدر بناء بر قاعده ايست كه در ابحاث آتيه بيان خواهد شد .
صيغه هاي ماضي از اين قرار است :
اري اريا ارَوْا ارتْ ارتا ارين اريتَ اريتما اريتم اريتِ اريتما اريتن اريتُ ارينا .
صيغه هاي مضارع بدين گونه است :
يُري يُريان يرون تري تريان يرين تري تريان ترون ترين تريان ترين اري نري .
چهارده صيغه امر :
ليُرِ ليُريا ليُروا لتُرِ لتُريا ليرين اَرِ اَريا اَروا اَري اَريا ارين لاَرِ لنَرِ.
و حذف لام الفعل از سه صيغه ماضي و سه صيغه مضارع و هشت صيغه امر بناء بر قاعده اعلال كه وعده داديم در اين باب نيز مي باشد .
و اين ماده از باب افعال به معاني بسيار ديگري غير از نماياندن آمده است و به آن معاني به صورت اصليش استعمال مي شود ، چنانچه در كتب لغت مذكور است .
و گفتيم حذف همزه از اين ماده در ثلاثي مجرد و باب افعال واجب ، گر چه بر خلاف قاعده است ، ولي در باب استفعال استرأي يسترئي استرءِ استراءةً : طالب ديدار شدن و استري يستري استر استراءً و استراءةً به حذف همزه ، هر دو جائز است و در ديگر ابواب همزه ثابت است .