اسم رباعي مجرد را چهل و هشت بناء متصور است ، لكن از آنها بيشتر از شش بناء نيامده و آنها عبارت است از :
1-فَعْلَل مانند جَعفَر : نهر كوچك و جوهر : گوهر و جندل : سنگ و جدول : جوي كوچك و يلمق :قباء و حدرد : كوتاه بالا و ديدن : خو و عادت و فنجش : فراخ و براي مصدري كه از حرف زياده مجرد باشد نيست .
2-فِعْلِل مانند زبرج : آرايش و حذمر : كوتاه بالا و حلبد : شتر كوتاه و قنئل : گردن پيل .
3-فُعْلُل مانند برثن : پنجه شير و هدهد : مرغ شانه به سر و قنفذ : خارپشت و رباعي مجرد بيشتر از اين سه وزن است .
4-فِعْلَل مانند درهم : پول نقره و خنصر : انگشت كوچك و بنصر : انگشت دوم و اين دو بر وزن زبرج هم آمده و تنتل و تنبل : كوتاه .
5-فِعَلّ مانند قمطر : صندوقچه دفتر و نامه وكتاب و برند : فروغ شمشير و سبطر : مرد چالاك و هزبر : شير بيشه .
6-فُعْلَل مانند بخنق و بخنك وبرقع : روبنده و آن پارچه ايست كه صورت را به آن مستور نمايند و جخدب : ملخ سبز ومرد بلند بالا و شتر چالاك تزرو و جندب : گونه اي از ملخ و سودد و سؤدد : مهتري و عندد : ديرينه و چاره و اين سه وزن اندك است و بعضي وزن ششم را ذكر نكرده اند و اوزان ديگري براي رباعي مجرد هست لكن آنها نادر و يا معرّب ويا منقول است مانند بُزُرْج : بزرگ و تَغْلِب : نام انساني و يَثْرِب « نام مدينه منوره و وَرَنْك : قسمي از ماهي و حُلَبِس : دلاور و عُلَبِط : گله گسپند وسِجِلّ : نويسنده و غير اينها .