مانند : فرّ يفرّ فرّاً و فراراً و مفرّاً : گريختن ، ماضي فرر بوده پس از حذف فتحه عين الفعل و ادغامش در لام الفعل فرّ گرديده ، چهارده صيغه ماضي :
فرّ فرّا فرّتْ فرّتا فررن فررتَ فررتما فررتن فررتِ فررتما فررتن فررتُ فررنا ،
مضارع :يفرر بوده ، پس از نقل حركت عين الفعل به فاءالفعل و ادغامش در لام الفعل يفرّ شده ، چهارده صيغه مضارع :
يفرّ يفرّان يفرّون تفرّ تفرّان يفررن تفرّ تفرّان تفرّون تفرّين تفرّان تفررن افرّ نفرّ ،
صيغه هاي امر :
ليفرر ليفرّا ليفرّوا لتفرر لتفرّا ليفررن لفرر فرّا فرّوا فرّي فرّا افررن ، لافرر لنفرر و در آن پنج صيغه كه ضمير ظاهر ندارد چنانچه گفته شد بنو تميم ادغام مي كنند و نيز از اين باب است : حقّ يحقّ حقّاً و حقّة : حقيقت يافتن و اين ماده به همين معني و معاني ديگر از باب فعل يفعُل نيز آمده است و خفّ يخفّ خفّاً و خفّة : سبك بودن .و رقّ يرقّ رقة : شل بودن مائع و نازك بودن جامد و حلّ يحلّ حلّاً و حلالاً : روا بودن .