و آن نيز در چند مورد است :
1-حذف ياء متكلم و اسكان حرف ماقبلش و آن بسيار شائع است مانند : لكم دينكم ولي دين : شما را دينتان و مرا دينم (كافرون-109-6) اصلش ديني بوده و مانند : فيقول ربي اكرمنِ : پس مي گويد : پروردگارم گرامي داشت مرا ( فجر -89-15) اصلش اكرمني بوده و نيز جائز است در حالت وقف ياء آورده شود ولي ساكن ، اما در حالت وصل بهتر است ياء را بياورند يا ساكن يا مفتوح و جائز است به كسره ماقبل ياء اكتفاء نمود .
2-حذف لام الفعل از مضارع اگر ياء يا واو باشد مانند : والليل اذا يسر : سوگند به شب چون سير كند ( فجر -89-4 ) اصلش يسري بوده و اگر ياء را بياورند در حالت وصل و وقف بايد ساكن قرائت شود و هم چنان يدعو .
3-حذف لام الفعل از اسم فاعل چه الف و لام داشته باشد يا نه در صورتي كه ياء باشد و مفتوح نباشد مانند : عالم الغيب و الشهاده الكبير المتعال : داناي نهان و آشكار است بزرگ است ، برتر است ( رعد -13-9 ) اصلش المتعالي بوده و مانند : و لكل قومٍ هادٍ : و براي هر گروهي راهنمايي است (رعد-13-7) اصلش هادي بوده و بعضي از قراء در هر دو آيه و غير آن به اصلش خوانده اند ، ولي در حالت وصل اگر بي الف و لام است بايد به حذف ياء خوانده شود و بر حرف ماقبلش تنوين داخل گردد و اگر با الف و لام است مي توان با ياء ساكن خواند ومي توان به كسره ماقبلش اكتفاء كرد .