و اشتقاق سه نوع است :
يك - اشتقاق صغير : و آن چنان است كه اصل واحد به يك ترتيب در همه مشتقات يكي باشد مانند :
نصر ينصر انصر ناصر منصور نصير انتصر استنصر تناصر و مانند :
جِنّه : پري ، جُنّه : سپر ، جَنّه : باغ ، جنون : ديوانگي ، جنين : بچه در شكم ، جنان : دل ، جنن : گور ، اجنّ الميت : مرده را در كفن كرد ، اجتنّ : پوشانيد .
و فرق اين دو مثال آن است كه در مثال دوم اصل واحد كه ج ن ن باشد معنايش در هر صيغه اي خصوصيتي دارد غير از خصوصيتي كه از هيئت كلمه فهميده مي شود ، ولي در مثال اول اصل واحد ن ص ر باشد در همه يكي است و معني مشترك در مثال اول ياري كردن و در مثال دوم نهان بودن است و معلوم است كه نهان بودن در هر يك از آن مشتقات يك گونه است .
دو - اشتقاق كبير : و آن چنان است كه اصل واحد در همه مشتقات يكي باشد ، گر چه ترتيب حروفش مختلف باشد ، مانند : سفر فسر كه هر دو به معني آشكاري است و اصل واحد در هر دو س ف ر است ، ولي به يك ترتيب نيست ، در يكي سين بر فاء مقدم و در ديگري بر عكس است ، لكن آنها و سائر صيغه هاي اسمايي و افعالي آنها در آن حروف كه اصل است مشتركند .
سه - اشتقاق اكبر : و آن چنان است كه صيغه هاي مشتقات دربيشتر حروف اصل واحد مشترك باشند مانند :
قصم فصم كه دو حرف از حروف اصلي در آنها يكي است و هر دو به معني شكستن است ، ولي قصم : شكستن با جدايي و فصم : شكستن بي جدايي .
و تعريف كبير بر صغير شامل و اكبر بر هر دو شامل است و اشتقاق مشهور كه در همه اسماء و افعال جارزي است اشتقاق صغير است و آن دو ديگر نادر است .
و اصل واحد كه آن را مبدء اشتقاق و حروف اصلي مي نامند ، خود جوهر حروف است بي آنكه هيتي و صيغه اي به آن بدهند ، چنانچه گفتيم : ن ص ر و ج ن ن و س ف ر اصل واحد است و در اشتقاق اكبر همان اكثر حروف است مانند ص م كه در آن مثال گفتيم و هر كلمه اي كه آن اصل واحد درش باشد و هيئت و صورتي از هيئت هاي متداوله در كلام عرب داشته باشد ، از آن اصل مشتق است گر چه صيغه مصدر باشد كه داراي هيئتي است ، چون مصدر مبدء اشتقاق نيست ، زيرا مبدء اشتقاق بايد در همه صيغه هاي مشتقه باشد ومصدر ممكن نيست با هيئتش در صيغه هاي ديگر واقع شود ، زيرا دو هيئت در يك كلمه ممكن نيست .
گر چه از روي مسامحه گفته شود : مصدر اصل كلام است و مصدر را به صيغه هاي مختلفي معرفي كرده اند و براي اشتقاق ترتيبي بدينگونه ذكر نموده اند .