ماضي اين باب بر وزن افعنلل مي باشد ، حروف زياده اش همزه مكسوري است در ابتداء صيغه و نون ساكني پس از عين الفعل و فاء الفعل هم ساكن مي گردد .
مضارعش بر وزن يفعنلل است ، حرف مضارع بجاي همزه آورده مي شود و لام الغعل اول مكسور مي گردد .
صيغه هاي امر چنان است كه از شش صيغه مخاطب حرف مضارعه حذف و همزه مكسوري آورده مي شود و بر سر هشت صيغه ديگر لام مكسور مي آورند و آخر چهارده صيغه چنان است كه در باب هاي ديگر دانسته شد .
مصدر اين باب بر وزن افعنلال است .
امثله ماضي :
احرنجم احرنجما احرنجموا احرنجمتْ احرنجمتا احرنجمن احرنجمتَ احرنجمتما احرنجمتم احرنجمتِ احرنجمتما احرنجمن احرنجمتُ احرنجمنا ، احرنجاماً : جمع شدن ف رباعي مجردش ف حرجم يحرجم حرجاماً : جمع كردن است .
امثله مضارع :
يبرنشق يبرنشقان يبرنشقون تبرنشق تبرنشقان يبرنشقن تبرنشق تبرنشقان تبرنشقون تبرنشقين تبرنشقان تبرنشقن ابرنشق نبرنشق ، ابرنشاقاً : فرهناك شدن ، رباعي مجردش برشق يبرشق برشقة : بريدن است و از جهت معناي ماده با مزيدش توافق ندارد و از اين قبيل در رباعي بسيار است ، بلكه رباعي مجرد بسياري هست كه مزيدش استعمال نشده و برعكس .
امثله امر :
ليفرنقع ليفرنقعا ليفرنقعوا لتفرنقع لتفرنقعا ليفرنقعن افرنقع افرنقعا افرنقعوا افرنقعي افرنقعا افرنقعا افرنقعن لافرنق لنفرنقع ، افرنقاعاً : صدا كردن انگشتان در اثر فشار دادن و خم كردن ، رباعي مجردش فرقع يفرقع فرقعة : فشار دادن و خم كردن انگشتان تا صدا از آنها بر آيد و افرنقاع به معني دور شدن نيز آمده است ، ولي فرقعة به معني دور كردن استعمال نشده .
اگر لام الفعل اول در اين باب يكي از حروف يرملون يعني : ياء ، راء ، ميم ، لام ، واو ، نون باشد ، نون زائد در آن ادغام مي شود مانند : دلمس كه در اين باب ادلنمس مي شود ، پس نون ادغام مي شود در ميم و مي گويي ادلمّس يدلمّس ادلمّاساً و ادغام نون ساكن در هر يك از حروف يرملون قاعده كلي است در همه جا و ادلمّاس : بسيار تاريك شدن است .