ماضي اين باب بر وزن افعوّل مي باشد ، حروف زيده اش همزه مكسوري در اولش و واو مشدد مفتوحي كه در واقع دو واو است ميان عين الفعل و لام الفعل مي باشد و فاء الفعل ساكن مي گردد .
مضارعش بر وزن يفعوّلُ است ، حرف مضارعه بجاي همزه و واو مشدد مكسور ميگردد .
صيغه هاي امر مانند باب هاي ديگر ساخته مي شود .
مصدرش بر وزن افعوّال است .
امثله ماضي :
اجلوّذ اجلوّذا اجلوّذوا اجلوّذتْ اجلوّذتا اجلوّذن اجلوذتَ اجلوّذتما اجلوّذتم اجلوّذتِ اجلوّذتما اجلوّذتن اجلوّذتُ اجلوذنا ، اجلوّاذاً : رفتن و گذشتن ، قال شاعر :
بشيبة الحمد اسقي الله بلدتنا و قد عدمنا الحيا و اجلوّذ المطرُ
ترجمه : بسبب شيبه الحمد خدا شهر ما را سيراب كرد و به تحقيق كه ما بي حيائي كرديم و باران از شهر ما رفت ، شيبه الحمد : لقب عبدالمطلب جد پيامبر (ص) است ، اين ماده فقط از اين باب آمده و ثلاثي مجرد ندارد و از باب هاي ديگر هم استعمال نشده است .
امثله مضارع :
يعروّش يعروّشان يعروّشون تعروّش تعروّشان يعروّشن تعروّش تعروّشان تعروّشون تعروّشين تعروّشان تعروّشن اعروّش نعروّش ، اعروّاشاً : بر روي چيزي قرار گرفتن ، ثلاثي مجردش عرش يعرش عروشاً : در جايي قرار گرفتن است .
امثله امر :
ليعلوّط ليعلوّطا ليعلوّطوا لتعلوّط لتعلوّطا ليعلوّطن لعلوّط اعلوّطا اعلوّطوا اعلوّطي اعلوّطا اعلوّطن لاعلوّط لنعلوّط ، اعلوّاطاً : به گردن شتر آويختن پس بر پشتش سوار شدن : ثلاثي مجردش علط يعلط علطاً : بر گردن شتر داغ نهادن است .
فعل از اين باب بسيار اندك آمده و خصوصيت معنايي ندارد و از اين باب و باب يازدهم كه نيز آن هم اندك است در قران نيست و از اين جهت در بعضي كتاب ها مانند صرف مير اين دو باب را نامشهور شمرده و ذكر ننموده است و اي دو باب و باب استفعال و افعيلال سه حرف بر ثلاثي مجردش زياده دارد .
و اين معاني كه براي ابواب ثلاثي مزيد فيه گفته شد بر حسب غالب است و معاني ديگري در كتب لغت براي آنها مشاهده مي شود . نيز فعل بسياري به اين باب آورده شده و خصوصيتي از جهت معنا بر ثلاثي مجردش افزوده نگشته ، بلكه فقط بمنظور توسعه لغت بوده است و معنايش موافق ثلاثي مجرد است و توافق معني ثلاثي مجرد با ثلاثي مزيد فيه در باب افعال و تفعيل و تفعل و افتعال بسيار است .