ماضي اين باب بر وزن افعوعل مي باشد ، حروف زياده اش همزه مكسور ، و واو ساكني پس از عين الفعل و تكرار عين الفعل پس از آن واو و فاء الفعل ساكن و عين الفعل مفتوح مي شود .
مضارعش بر وزن يفعَوعِلُ مي باشد ، حرف مضارعه بجاي همزه مي آورند و عين الفعل دوم مكسور مي گردد .
صيغه هاي امر چنان ساخته مي شود كه دانسته شد .
مصدرش بر وزن افعيعال است .
امثله ماضي :
اِعشوشب اعشوشبا اعشوشبوا اعشوشبتْ اعشوشبتا اعشوشبن اعشوشبْتَ اعشوشبتما اعشوشبتم اعشوشبتِ اعشوشبتما اعشوشبتن اعشوشبتُ اعشوشبنا ،اعشيشاباً ، ثلاثي مجردش عشب يعشب عشباً است اين فعل از عُشب نشتق است و عشب : گياه تازه است و عَشَب كه مصدر ثلاثي مجرد است يعني : روئيدن گياه زمين و اعشيشاب يعني : بسيار روئيدن گياه .
امثله مضارع :
يعرورف يعرورفان يعرورفون تعرورف تعرورفان يعرورفن تعرورف تعرورفان تعرورفون تعرورفين تعرورفان تعرورفن اعرورف نعرورف ، اعريرافاً ، از عرف مشتق است ، عرف : موي گردن اسب است ، اعريراف يعني : مو دار شدن گردن اسب ، ثلاثي مجردش عرف يعرف عرفاً است ، عَرف يعني : چيدن موي گردن اسب و اين ماده معاني بسيار ديگري دارد .
امثله امر :
ليغلولب ليغلولبا ليغلولبوا لتغلولب لتغلولبا ليغلولبن اغلولب اغلولبا اغلولبوا اغلولبي اغلولبا اغلولبن لاغلولب لنغلولب ، اغليلاباً : بسيار شدن . انبوه گرديدن ف ثلاثي مجردش غلب يغلب غلباً ، نيز به معني كلفت شدن و انبوه گرديدن است و اين ماده را معاني ديگري هست .