اين باب از هر جهت مانند باب افعلال است ، جز آنكه الفي ميان عين الفعل و لام الفعل بر آن باب زياده دارد ، ماضي آن پنج حرفي و ماضي اين شش حرفي است و معني مبالغه در اين بيشتر است مثلاً :
سود يعني سياه شد و اسودّ يعني كاملاً سياه شد و اسوداد يعني به نهايت سياه شد .
امثله ماضي :
اصفارّ اصفارّا اصفارّوا اصفارّتْ اصفارّتا اصفاررن اصفاررتَ اصفاررتما اصفاررتم اصفاررتِ اصفاررتما اصفاررتن اصفاررتُ اصفاررنا ، اصفيراراً : به نهايت زرد شدن ثلاثي مجردش صفر يصفر صفرة : زرد شدن است .
امثله مضارع :
يزهارّ يزهارّان يزهارّون تزهارّ تزهارّان يزهررن تزهارّ تزهارّان تزهارّون تزهارّين تزهارّان تزهاررن ازهارّ نزهارّ ، ازهيرار: شكوفه دادن گياه ثلاثي مجردش زهر يزهر زُهورة : سفيد و زيبا شدن .
امثله امر :
ليدهامّ ليدهامّا ليدهامّوا لتدهامّ لتدهامّا ليدهاممن ادهامّ ادهامّا ادهامّوا ادهامّي ادهامّا ادهاممن لادهامّ لندهامّ ، ادهيماماً : سياه گون شدن سبز سير يا خاكستري سير ، ادغام و فكّ ادغام در صيغه هاي اين باب چنان است كه در باب افعلال گفته شد ، ثلاثي مجرد اين ماده به اين معني استعمال نشده .
استعمال فعل از اين دو باب بسيار كم است ، در قران فقط دو صيغه از باب افعلال آمده است :
يوم تبيضّ وجوهٌ و تسودّ وجوهٌ فاما الذين اسودّتْ وجوههم اكَفَرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون -و اما الذين ابيضّتْ وجوههم ففي رحمة الله هم فيها خالدون : روزي كه چهرو هايي سفيد و چهره هايي سياه شود ، پس اما كساني كه رخسارشان سياه شده گويندشان : كافر شديد پس از ايمانتان ؟ پس بچشيد عذاب را بدان سبب كه كافر شديد و اما كساني كه رخسارشان سفيد شده ، پس در رحمت خدا هستند ، آنان در آن رحمت هميشه مي باشند (ال عمران-3-106و107) تبيضّ و تسودّ صيغه مفرد مؤنث غائب است از فعل مضارع ، اسودّتْ و ابيضّتْ صيغه مفرد مؤنث غائب است از فعل ماضي .