هر گاه فاء الفعل در باب تفعل تاء يا ثاء يا جيم يا دال يا ذال يا زاء يا سين يا شين يا صاد يا ضاد يا طاء يا ظاء باشد ، جائز است تاء تفعل در فاء الفعل ادغام شود و چون در ادغام حرف اول ساكن مي شود و ابتداء به ساكن بسيار دشوار است همزه مكسوري در اول صيغه هاي ماضي و امر حاضر مي آورند مانند :
تتبّع يتتبّعُ تتبَّعْ تتبّعاً : پي جويي كردن به اين قاعده اتّبّع يتِّبّع اتّبّع اتّبّعاً مي شود .
تثبّت يتثبّت تثبّتْ تثبّتاً : درنگ كردن و شتاب نكردن در كار به اين قاعده اثّبّت يثّبّت اثَّبَّتْ اثّبّتاً مي شود .
تجنّب تجنبّاً : دوري گزيدن اجّنّب مي شود .
تدبّر تدبّراً : فهميدن ادّبّر مي شود در قران است :
افلم يدّبّروا القولَ : پس آيا گفتار را نفهميدند (مؤمنون-23-68) اصلش يتدبّروا بوده .
و ما يذّكّرُ الّا اولو الالباب : و ياد آور نمي شوند جز خردمندان (بقره-2-269) اصلش يتذكّر بوده .
و ازّيّنت : و زمين آرايش يافت(يونس-10-24) اصلش تزيّنت بوده ،صيغه مفرد مؤنث غائب از فعل ماضي .
لا يسّمّعون الي الملا الاعلي : شياطين گوش نمي دهند سوي عالم بالا (صافات-37-8) اصلش يتسمّعون بوده ، صيغه جمع مذكر غائب است از فعل مضارع .
يشَّقَّقُ فيخرج منه الاء : آن سنگ مي شكافد پس بيرون مي آيد از آن آب (بقره-2-74) اصلش يتشقّق بوده ، صيغه مفرد مذكر غائب از فعل مضارع .
فاصّدّق و اكن من الصالحين : پس صدقه دهم و از شايستگان باشم (منافقفون-63-10) اصلش اتصدّق بوده ، صيغه متكلم وحده است از فعل مضارع .
لعلهم يضرّعون : شايد آنان بهر حق زاري كنند (اعراف-7-94) اصلش يتضرّعون بوده ، صيغه جمع مذكر غائب است .
و ان كنتم جنباً فاطَّهَّروا : و اگر جنب هستيد پس غسل كنيد (مائده-5-6) اصلش فتطهّروا بوده ، صيغه جمع مذكر از فعل امر حاضر .
تظلّم يتظلّمُ تظلّمْ تظلّماً : ستم كشيدن و دادخواهي كردن به اين قاعده اظّلّم يظّلّم اظّلّمْ اظّلّماً مي شود .