يعني ماده فعل مطلوب فاعل است مانند :
اعتذرت : عذر طلبيدم .
عذر : به فارسي بهانه گفته مي شود و آن هر چيزي است كه رفع مؤاخذه نمايد و چند صورت است :
1-چيزي كه انسان در اثر آن ناروايي مرتكب شده ، يا فرماني را نياورده ولي تقصيري نداشته مانند جهل يا اجبار يا اضطرار و اين را حجت گويند .
2-اظهار ندامت و اين را توبه گويند و در اين دو صورت اعتذار به معني عذر آوردن است .
3-طلب بخشش و توسل به كرم مؤاخذه كننده و اين استغفار است و در اين صورت اعتذار به معني عذر طلبيدن است .
و كسي كه حق مؤاخذه دارد اگر پذيرفت و مؤاخذه را برداشت فعل عذر به او نسبت داده مي شود مانند عذَر زيدٌ بكراً : زيد بكر را معذور داشت و اگر نپذيرفت گفته مي شود ما عذره : او را معذور نداشت .
و اعترفت مولاي : از آقايم معرفت طلبيدم و اين فعل را معاني ديگري نيز هست .
و اكْتَدّني زيدٌ : زيد از من كد خواست ( كد : شدت عمل است ) و اين معني ششم از باب افتعال معني باب استفعال است كه خواهد آمد .