يعني دارا شدن فاعل چيزي را و آن چيز را ماده فعل قرار مي دهند و باب افعال به اين معني متعدي نيست مانند :
اثمر الشجر : درخت داراي ثمر شد ( ثمر : ميوه ) در قران درباره درخت ميوه فرمود : كلوا من ثمره اذا اثمره : بخوربد از ميوه اش چون داراي ميوه شد ( انعام-6-141)
اورق الشجر : درخت داراي ورق شد ( ورق : برگ )
اشوك الشجر : درخت داراي شوك شد ( شوك : خار)
اخوص النخل : درخت خرما داراي خوص شد ( خوص : برگ خرما )
اطلع النخل و اخل و ابلح و ابسر وارطب : درخت خرما داراي طلع و خلال و بلح و بسر و رطب شد ( طلع: شكوفه خرما -خلال : غوره خرما كه سبز تيره است -بلح : غوره خرما كه قدري كشيده و رنگش باز شده است - بسر : غوره خرما كه رنگش زرد و شيرين شده - رطب : خرماي رسيده كه كاملا شيرين شده ، وقتي خشك شد تمر گفته مي شود .
اغدّ البعير : شتر داراي غده شد ( غده : گره گوشتي است كه در بدن انسان و حيوان پديد مي آيد.)
اشعر الجنين : بچه در شكم داراي شعر شد ( شعر : مو ).