مثال : نصر، ينصر، انصر، نصراً و نصورا : يارري كردن
حكم، يحكم، احكم، حكماً و حكومةً : قضاوت كردن
عبد ، يعبد ، اعبد ، عبادةً و عبودة و عبودية : پرستيدن
رزق ، يرزق ، ارزق ، رزقاً : روزي دادن
ذكر ، يذكر ، اذكر ، ذكراً و تذكارا : ياد كردن
بيشتر افعال ثلاثي مجرد از اين دو باب است و بسياري از مصادر از هر دو باب وارد مي گردد ، مثال بعضي از آنها مذكور مي شود.
مثال : فيق ، يفسِق و يفسُق ، فسقاً و فسوقا : از راه در شدن
نفر ، ينفِر و ينفُر، نفورا و نفارا : دوري جستن
عثر ، يعثِر و يعثُر ، عثرا و عثيرا و عثارا : لغزيدن
أبق ، يأبِق و يأبُق ، ابْقا و ابَقا و اباقا : گريختن از آقا
عند ، يعنِد و يعنَد ، عنودا : دانسته انكار حق كردن
حشر ، يحشِر و يحشُر ، حشرا : جمع كردن
قتر ، يقتِر و يقتُر ، قتْرا و قتورا : تنگ گرفتن در جيره و هزينه
حسد ، يحسِد و يحسُد ، حسدا و حسادة : رشك ورزيدن
حنك ، يحنِك و يحنُك ، حنكا : افسار زدن
قدر ، يقدِر و يقدُر ، قدرا و قدرة و مقدَرة و مقدِرة و مقدُرة و مقدارا و قَدارة و قدورة و قدورا و قِدرانا و قَدارا و قِدارا : توانستن
عضل ، يعضِل و يعضُل ، عَضلا و عِضلا و عِضلانا : بازداشتن.
زبر ، يزبِر و يزبُر ، زَبرا : نوشتن
طمث ، يطمِث و يطمُث ، طمثا : مجامعت كردن
و جز اينها مصادر بسياري هست كه در هر دو باب وارد شده و بعضي از مصادر از سه باب و چهار باب آمده ، چنانچه در كتابهاي لغت مشاهده مي شود .