و آن اسمي است كه دلالت مي كند بر حدث و ذاتي بر وجه صدور يا اتصاف با تفضيل موصوف بر ديگري در آن حدث ، چنانچه مي گويي : زيدٌ افضلُ من عمروٍ : زيد برتر است از عمرو و سعيدٌ اكبر من مسعودٍ : سعيد بزرگ تر است از مسعود .
و آن را يك صيغه بيش نيست بر وزن افعل مانند اعظم اصغر اعلم اورع اقوم اليق ايقن ايبس احبّ ادوم اطول احرّ ابصر احقّ اصبر اقدر احسن ايسر اوثق .
و مؤنث آن بر وزن فُعلَي است مانند دومي يسري . و اعلالش اگر مضاعف است ادغام مي شود مانند احبّ و احرّ كه احبب و احرر بوده و اگر معتل اللام است در مذكرش قلب به الف مي گردد و به صورت ياء نوشته مي شود مانند اقوي اعلي ارضي اعدي اصفي ارمي احلي اروي احيي و در مؤنثش اگر واو است قلب به ياء مي گردد و الف تانيث به صورت الف نوشته مي شود مانند عُليا و دُنيا كه در اصل عُلوَي و دُنوَي بوده و آن مؤنث اعلي و ادني است و دو صيغه بر خلاف قاعده مطابق اصل استعمال شده و آنها قُصوَي و حُلوَي است و مذكرش اقصي و احلي مي باشد .و قاعده آن است كه قُصيا و حُليا گفته شود و اگر ياء است قلبي در كار نيست ماند رُميا و حُيّا و معتل العين اگر ياء است در مؤنثش ضمه فاءالفعل به مناسبت ياء قلب به كسره مي گردد مانند ليقَي و ضيزَي كه لُيْقَي وضُيْزَي بوده و مذكرش اليق و اضيز است و براي كثرت استعمال در خير و شر همزه تفصيل را حذف مي كنند و اصل آن اخير و اشرّ بوده .