18-اَفعَل مانند احمر اصفر ابيض اعمي اعور اشعث ، آدم اقطع اجذم احمق اكدر احور انجل اشلّ اوقص آدر اصدأ .
مؤنث اين وزن فعلاء است ، چنانچه گويي : حمراء صفراء بيضاء عمياء شعثاء ادماء قطعاء جذماء حمقاء كدراء حوراء نجلاء شلّاء وقصاء ادراء صدآء و مونثش گاهي بر وزن فُعَلاء آمده مانند نفساء : زائيده ، عشراء : شتري كه نزديك زائيدنش شده .
و اعلال اين وزن آن است كه مهموز الفاء در مذكرش قلب به الف مي شود ، چنانچه آدم : گندم گون و آدر : تناس پاره شده ، در اصل اءدم و اءدر بوده و معتل اللام در مذكر قلب به الف مي شود مانند اعمي : كور ، احوي : سرخ سير در اصل اعمي در اصل اعمي واحوو بوده ، مؤنثش حوّاء است و اين وزن از مصادري مشتق مي شود كه به معني رنگ و عيب مي باشد .