بر وزن مضارع است به وزن عروضي نه وزن صرفي ، يعني : توازن در حركت و سكون است نه در نوع حركت ، چنانچه ناصرٌ بر وزن ينصرُ است ، يعني : حرف اول در هر دو متحرك و حرف دوم ساكن و سوم و چهارم متحرك است و همچنان مستخرجٌ بر وزن يستخرجُ و متدحرجٌ بر وزن يتدحرجُ است و از اين جهت گفته اند كه اسم فاعل از فعل مضارع معلوم مشتق است وطريقه اشتقاق در ثلاثي مجرد چنان است كه حرف مضارع را حذف مي كنند و الفي پس از فاءالفعل مي آورند و عين الفعل را مكسور مي نمايند اگر نباشد مانند : ضاربٌ از يضربُ و ناصرٌ از ينصرُ و عالمٌ از يعلمُ وطريقه اش در غير ثلاثي مجرد چنان است كه حرف ماقبل آخر را مكسور مي نمايند اگر نباشد مانند مكرم از يكرم و مصرّف از يصرّف و مقاتل از يقاتل و مكتسب از يكتسب و منزجرٌ از ينزجر و متعارف از يتعارف و متصدّق از يتصدّق و مصفرٌّ از يصفرُّ و محمارٌّ از يحمارُّ و مستغفرٌ از يستغفرُ و معلَوِّطٌ از يعلوِّطُ و معشوشبٌ از يعشوشبُ ومقلقلٌ از يقلقلُ ومتزلزلٌ از يتزلزلُ و محرنجمٌ از يحرنجمُ ومقشعرٌّ از يقشعرُّ .
و بعضي اَفعال از باب اِفعال است و اسم فاعلش از ثلاثي مجرد آمده مانند ابقلَالرمثُ يبقلُ ابقالاً : رويانيد چراگاه شتر بقل را فهو باقلٌ و مبقلٌ گفته نمي شود و اورس الشجر يورس ايراساً : درخت برگ داد فهو وارسٌ و مورسٌ نمي گويند و ايفع الغلام يوفع ايفاعاً : پسر بالغ شد فهو يافعٌ وموفعٌ نيامده .